چرا قیمت ها افزایش می یابد؟


به گفته رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع فرآورده های لبنی، افزایش قیمت نهایی محصولات عمدتاً ناشی از عوامل کلان اقتصادی است و تولیدکننده به دلایل مختلف با افزایش قیمت نهاده ها یا مواد اولیه مواجه است. چارهای جز افزایش قیمتها ندارد، اما اگر دولت سیاستهای خود را در عین شفافسازی اقتصاد و قیمتها تعدیل کند، میتواند اقشار آسیبپذیر را از گزند خود تورمی در امان نگه دارد و با رقابتیتر کردن اقتصاد، اقتصاد را ایجاد کند. پتانسیل کاهش واقعی قیمت ها
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، ميراسلام تيموري – رئيس هيئت مديره انجمن صنفي صنايع لبني – در يادداشتي نوشت: افزايش قيمت كالاها و خدمات حداقل يك اولويت مكرر در اقتصاد ايران بوده است. در پنجاه سال گذشته . تورم در برخی سال ها به نسبت های تک رقمی و عموماً دو رقمی در سال های گذشته در عرصه اقتصاد کشور خودنمایی کرده و با روحیه و روحیه ایرانیان بازی کرده و در عین حال بر از یک سو منجر به کاهش قدرت خرید خانواده ها و از سوی دیگر افزایش هزینه ها شده است.
سوال اینجاست که چرا در عین حال که مهار تورم، حفظ رشد اقتصادی، کاهش هزینه های تولید و حفظ قدرت خرید مردم راه حلی روشن و اثبات شده در دنیا دارد، چرا اقتصاد ایران راهی برای مهار آن نمی یابد یا اگر پیدا کرده است. یک راه حل؟ به این ترتیب اراده نظام تصمیم گیری نتوانست استمرار و ثبات این راه حل را حفظ کند.
نگارنده دلیل اصلی تداوم این وضعیت را عدم پایبندی نظام سیاستگذاری کشور به الزامات اقتصاد بازار و خروج از رویکرد سازمان یافته برای ایجاد تعادل بین نظام عرضه و تقاضا به ویژه با دخالت های بی مورد دولت می داند. . .
در عین حال، متهم کردن تماسک به گران فروشی و انتساب آن به عرضه کنندگان کالا و خدمات، این مشکل را حل نکرد، بلکه تنها تقصیر را متوجه تولیدکنندگان کرد. در نتیجه دولت مردان هنوز نتوانسته مرز مشخصی بین گرانی و گرانی قائل شود تا با اتهامات بی اساس، اعتبار و شأن کار تولیدکنندگان را روی میز حراج نگذارد.
برای توضیح بهتر، مناسب است به این سوال پاسخ دهیم: چرا قیمت ها افزایش می یابد؟
علت گرانی یک کالا یا خدمات در بازار را می توان در دو محور توضیح داد:
1- افزایش قیمت نهایی محصول یا خدمات که ناشی از قیمت های بالا در زنجیره تامین مواد اولیه و اجزای محصول یا خدمات است. به عنوان مثال افزایش قیمت نهایی لبنیات بیشتر متاثر از افزایش قیمت شیر خام دامداری ها و افزایش قیمت مواد بسته بندی است.
2- عدم تعادل در عرضه و تقاضا برای یک محصول یا خدمات که عموماً تحت تأثیر عرضه محدود آن نسبت به تقاضای زیاد آن محصول است. از نمونههای آن میتوان به کمبود برخی محصولات کشاورزی در زمانهای خاصی از سال به دلیل عرضه ناکافی یا تقاضای زیاد اشاره کرد.
روش های کنترل افزایش قیمت ها در دو زمینه کاملاً متفاوت است:
افزایش قیمت نهایی عمدتاً ناشی از پارامترهای کلان اقتصادی است و تولیدکننده ای که به دلایل مختلف با افزایش قیمت نهاده ها یا مواد اولیه خود مواجه است چاره ای جز افزایش قیمت ندارد.
مقاومت معمول دولت ها در برابر افزایش قیمت ها که متاثر از افزایش هزینه های تولید است، قابل درک نیست، زیرا عدم پذیرش افزایش قیمت نهاده های تولید از سوی تولیدکننده به معنای عدم امکان تامین آن نهاده ها و در نتیجه کاهش تولید است که تشدید خواهد شد. مشکل. منجر به کاهش عرضه و کمبود کالا خواهد شد و پایان خواهد یافت
بنابراین، سرکوب قیمت محصولات، راهکاری اشتباه اما تکراری از سوی دولتهای مختلف، در نهایت تأثیر نامطلوبی بر کنترل تنظیم بازار خواهد داشت. در واقع در این نوع افزایش قیمت، دولت به وظیفه خود در مدیریت پارامترهای کلان اقتصادی مانند نرخ تورم، رشد اقتصادی، نقدینگی و نرخ ارز عمل نمی کند که منجر به افزایش قیمت تمام شده تولید شده است.
بدون شک نمی توان از تولیدکنندگان انتظار داشت که متغیرهای کلان اقتصادی کشور را کنترل کنند. در واقع افزایش قیمت در اینجا علت نیست، بلکه معلول است و خود محصول قربانی هزینه های بالای تولید می شود.
همانطور که گفته شد دلیل دیگر افزایش قیمت ها را باید در عدم تعادل بین عرضه و تقاضا جستجو کرد. به دلایل مختلف از جمله کمبود تولید، افزایش تقاضای فصلی و خشکسالی ممکن است بازار با کمبود کالا مواجه شود که به ناچار افزایش قیمت را به دنبال خواهد داشت. وظیفه دولت برای کنترل بازار در این شرایط ظاهر می شود. دولت باید اجازه دهد کالا با همان نرخ ارزی که تولیدکننده داخلی کالا را تولید می کند و با تعرفه معقولی که شامل حمایت از کالای داخلی باشد، وارد شود تا به دلیل افزایش قیمت کالا، افزایش قیمت نداشته باشد. کمبود
شرط اصلی و اساسی چنین راهکاری همین نرخ ارز است وگرنه دولت با اتکا به نرخ ترجیحی ارزان می تواند کالا را با قیمت ارزان وارد کند و در عین حال باعث ناکارآمدی تولید داخلی شود و در عین حال عرضه کالا توسط کشور انجام شود. واردات داخلی و خارجی یکسان است، نرخ ارز و تعرفه معقول واردات نه تنها منجر به رقابت منطقی و افزایش کیفیت می شود، بلکه بازار را به نفع مصرف کننده تنظیم می کند.
اما آنچه در حال حاضر در بازار شاهد آن هستیم این است که قیمت برخی از کالاها با ارز آزاد از قیمت جهانی خود فراتر رفته است. در عین حال، تولیدکننده داخلی حداقل بخشی از قیمت تمام شده را با ارز ترجیحی زیر نرخ ارز آزاد تامین می کند. نمونه بارز و بارز چنین وضعیتی را می توان در بازار داخلی خودرو مشاهده کرد.
در رابطه با گرانی برخی از کالاها نسبت به بازار جهانی دلایل متعددی را می توان برشمرد:
1- کمبود عرضه در بازار به دلیل کمبود تولید یا تقاضای زیاد (کمبود فصلی محصولات کشاورزی)
2- تولید داخلی محصول مورد نظر حتی با قیمت های معادل ارز آزاد در رقابت با بازار جهانی توجیه اقتصادی ندارد.
3- قیمت گذاری اجباری یا تضمین خرید برخی مواد اولیه یا کالاهای خاص، بیش از قیمت آنها در بازارهای جهانی به ارز آزاد (قیمت گندم امسال نمونه بارز آن است)
دولت به عنوان وظیفه نظارتی خود در خصوص بند اول باید با تسهیل واردات اقدامات لازم را برای رفع عدم تعادل عرضه و تقاضا انجام دهد تا قیمت ها به نفع مصرف کننده اصلاح شود. ایجاد موانع صادراتی غیرتعرفهای تنها به بازارهای صادراتی که به سختی به دست میآیند آسیب میزند و باعث عدم اطمینان و اطمینان خریداران خارجی میشود. بنابراین، نبود بازار آزاد مرتبط با بازار جهانی، مانعی جدی بر سر راه عدم تعادل عرضه و تقاضا است.
در بند دوم، دولت میتواند با نظارت بر تمام جوانب اقتصاد کلان برای مدت معین، به شرط تولید کافی و رفع عدم تعادل عرضه و تقاضا از محصول داخلی حمایت کوتاهمدت کند. آنها را تنظیم کنید روش تولید و کاهش قیمت نهایی بر این اساس باید کاهش قیمت فروش اعلام شود و اگر تولیدکننده نتواند کالای خود را با قیمت مناسب و قابل رقابت با واردات بفروشد دولت موظف است نسبت به واردات با قیمت معقول عمل کند. تعرفه برای تنظیم آن بازار.
در مورد بند سوم، دولت نمی تواند هزینه تصمیمات خود را بر عهده تولیدکننده بگذارد و تولیدکننده را مجبور به رقابت نابرابر با تولیدکننده خارجی چه در زمینه واردات و چه در زمینه صادرات کند. با توجه به این موضوع، دولت باید خرید تضمینی را به دو بخش قیمت واقعی و حمایت از تولید و قیمت واقعی پرداختی تولیدکننده و حمایت دولت تقسیم کند تا رقابت مساوی حاصل شود. آنها برای تولید داخلی و واردات ایجاد می شوند.
اما آنچه در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم کنترل بازار از طریق سرکوب قیمت محصول است که نه تنها به کنترل و تنظیم قیمت بازار کمک کرد، بلکه متاسفانه در برخی موارد باعث کاهش تولید نیز شد. وظیفه خود را در این زمینه (واردات برای تنظیم بازار) انجام داد و در عین حال از نرخ ارز حمایت کرد که ممکن است منجر به رانت خواری و فساد شود که فشار جدیدی به تولیدکننده وارد کرد و اگرچه در کوتاه مدت قیمت را کاهش داد، اما منجر به کاهش قیمت شد. به حذف محصول در میان مدت هر چه طولانی تر، عدم تعادل در عرضه و تقاضا بیشتر شود.
حال به ابتدای گفتگو برگردیم. گفتیم که دلیل اصلی حل نشدن مشکل تورم و افزایش چشمگیر قیمت ها باید در عدم پاسخگویی نظام سیاست گذاری اقتصادی کشور به الزامات اقتصاد بازار و پرهیز از رویکرد سیستماتیک در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا باشد. سیستم، به ویژه در پرتو مداخلات غیر ضروری دولت. همه موارد فوق، اعمال تحریمهای غیرتعرفهای یا تعرفههای غیرمتعارف بر واردات یا صادرات، تا عدم رعایت یک نرخ ارز و همچنین نگاه نظارتی و نظارتی بر عرضه و تقاضا، همگی ثابت میکند که سیستم: سیاست اقتصادی کشور تمایلی به پذیرش منطق بازار و حاکمیت عرضه و تقاضا ندارد. به همین دلیل است که چرخه مداوم سیاستهای اشتباه منجر به افزایش مستمر قیمتها در تولید کالا و ارائه خدمات شده است.
در اقتصاد شفاف با تک نرخی شدن ارز و آزادی واردات و صادرات با تعرفه های معقول، برندهای تولیدی که معرف سرمایه اجتماعی کشور هستند، هدف اتهامات ناروا قرار نخواهند گرفت و معدود افرادی که می خواهند از عرضه و تقاضا سوء استفاده کنند. شکاف نمی تواند از این کلاه به دست آورد.
نکته آخر اینکه مصرف کننده نهایی قربانی اصلی سیاست های غلط در تنظیم بازار و کنترل قیمت است. اگر دولت ضمن ایجاد شفافیت در اقتصاد و قیمتها، سیاستهای خود را اصلاح کند، میتواند با سیاستهای حمایتی خود، اقشار آسیبپذیر را از گزند خود تورمی محافظت کند و با رقابتیتر کردن اقتصاد، امکان کاهش واقعی تورم را ایجاد کند. . قیمت ها.
انتهای پیام/
https://www.isna.ir/news/1402121510525/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF

